کتاب آداب روزه داری احوال روزه داران در تابستان ۱۳۹۱ چاپ گردیده است. کتاب حاضر گزیدهای از مجموعهی توصیه ها، نصایح، تحلیلها و مواعظی
است که درماه های رمضان در طول 22 سال گذشته ـ از سال 1369 تا 1390 ـ در بیانات حضرت
آیتالله العظمی خامنهای (مدّظلّهالعالی) در 422 صفحه توسط انتشارات انقلاب
اسلامی و به کوشش جناب آقای علیرضا مختارپورقهرودی گردآوری و تدوین شده است.
در مقدمه این کتاب آمده است: "در انتخاب مطالب این کتاب دو ویژگی مورد توجّه قرار گرفته
است: نخست؛ موضوع بیانات ماه مبارک رمضان، معارف دینی مربوط به روزهداری، آداب
دعا، تکالیف مؤمنان در این ماه از نظر فردی، اجتماعی و سیاسی و نظایر آن باشد.
دوم؛ صرفاً در محدودهی زمانی از حلول ماه مبارک رمضان تا پایان روز عید سعید فطر
هر سال بیان شده باشد."
فرازی از کتاب
رمضان؛ ماه ضیافت خاصان پروردگار
قال الله الحکیم فی کتابه: یا ایّها
الّذین آمنوا کتب علیکم الصّیام کما کتب على الّذین من قبلکم لعلّکم تتّقون.
شروع ماه مبارک رمضان، در حقیقت عید
بزرگى براى مسلمانان است و جا دارد که مؤمنین، ورود این ماه را به هم تبریک بگویند
و یکدیگر را به استفادهی هرچه بیشتر از این ماه توصیه کنند. چون ماه ضیافت الهى
است، در این ماه فقط مؤمنین و کسانى که اهل ورود در این ضیافتند، بر سر سفرهى
پروردگار منّان و کریم مینشینند. این، غیراز سفرهی عام کرم الهى است که همهى انسانها،
بلکه همهى موجودات عالم از آن بهرهمندند؛ این، سفرهى خواص و ضیافت خاصان
پروردگار است.
رهبر
انقلاب در مورد این کتاب فرمودند: «کتاب این آقای حاج عباس دست طلا را که مفصل و
با جزئیات [گفته] خواندم. خیلی خوب بود انصافاً؛ مخصوصاً کتاب ایشان؛ هم مطلب در
آن زیاد بود، هم آثار صفا و صداقت در آن کاملاً محسوس بود و انسان میدید. خداوند
انشاءالله فرزند شهید ایشان را با پیغمبر محشور کند و خودشان را هم محفوظ بدارد.»
یکی از تازهترین کتب مورد اشاره
و تحسین رهبر معظم انقلاب، یک کتاب جنگی و حماسی نیست؛ یعنی فقط جنگی نیست. بلکه
یک کتاب اقتصادی است؛ یک کتاب کار است.
ماجرا از آنجا شروع شد که
رهبر معظم انقلاب یکم بهمنماه سال قبل میزبان عدهای از رزمندگان قدیمی جبهههای
جنگ بودند. مجلسی که ساعتی قبل از ظهر آغاز شد و تا نماز ظهر و عصر ادامه پیدا
کرد. ترکیب افراد حاضر در آن جلسه که عمدتاً مو سفید کرده و عصا بهدست گرفته بودند
خیلی جالب بود. آنها کسانی بودند که برای جنگیدن به جبهه نرفته بودند؛ رفته
بودند تا در جبهه کار کنند. تفنگ بهدست
نگرفته بودند؛ آچار و پیچگوشتی و چکش و روغن و گیریس، ابزار دستشان بود.
تعمیرکار ماشینهای سنگین، صافکار، نقاش، گلگیرساز، اتاقساز، جوشکار و صاحبان
حرفههایی از این دست. افرادی که در آن سالها اسمشان را گذاشته بودند: «اصناف
پشتیبان جنگ»